سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خواهان دنیا مباش ، خدا زشتیهاى آن را به تو خواهد نمود و بى خبر ممان که از تو بى خبر نخواهند بود . [نهج البلاغه]
ادب بندگی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» در پی این هستم که یک نفر هم زنده باقی نماند و همه بمیرند!

در اواخر کار مرحوم نواب صفوی و یارانش که دولت در پی دستگیری آنها بود، سه شب نواب و خلیل طهماسبی و سید عبدالحسین و سید محمد واحدی در خانه‏ ی ما در دولاب مخفی بودندو دستگاه با همه توانش نمی‏‏ توانست آنها را پیدا کند. دو شب اول را خودشان آمدند، ولی شب سوم رات من نیت کردم خودم مهمانشان کنم.لذا سر راه گوشت گرفتم و به منزل آمدم و گفتم به سیخ بکشند و منقل را هم آتش کنند و بدهند بالا تا برای مهمان‏ هایم کباب درست کنم. ابتدا که وارد اتاق شدم، نواب و همراهانش قصد داشتند به جای دیگری بروند، ولی وقتی فهمیدند من علاقمندم شب را مهمان من باشند، نواب به بقیه گفت: حالا که حاج آقا نظرشان این است، ما هم می مانیم. من با نیت اینکه چهار نفر از اصحاب ائمه (علیهم السلام) مهمان من هستند، سرم را پایین انداخته بودم و مشغول آماده کردن سفره و غذا بودم و با خود می گفتم که اینها اصحاب امام حسین (علیه السلام)مثل زهیر و بریرند که امشب مهمان من شده اند . نواب و رفقایش اسلحه هایشان را تمیز و آماده می کردند و مواظب هم بودند که سر و صد ای سلاح ها من را اذیت نکند و با یکدیگر می گفتند: این چیست که آدم در رختخواب بمیرد؟خوب است آدم ترَقَ ترَقَ کشته شود. من هم به آنها گفتم شما دنبال این هستید که سه چهار نفر را بکشید، و لی من در پی این هستم که یک نفر زنده باقی نماند و همه بمیرند تا کسی نماند که در برابر جلو ه ی خدا خودنمایی کند. نیمه های شب، زیر باران ، نواب و رفقایش رفتند. یکی دو روز بعد وقتی که من در منزل نبودم، دو کامیون مأمور نظامی به خانه ی ما ریختند و خانه را محاصره و تفتیش کردند. مادرم از سرهنگی که فرمانده ی آنها بود، پرسیده بود چرا به خانه ی ما ر یخته اید؟ سرهنگ در حا لی که دست هایش می لرزید، گفته بود دنبال دزد می گردیم. مادرم هم به او گفته بود شما فکر می کنید در خانه ای که من و این دخترانم هستیم، من دزد راه میدهم؟ بعد از اینکه چیزی پیدا نکردند، مأموران برگشتند . غرض اینکه با نیت، کارهای بزرگ می توان کرد. با نیت در همه ی کارهای خیری که از اول خلقت تا انقراض عالم و در تمام عالم انجام شده و می شود، می توان شریک شد.

سخنان حاج اسماعیل دولابی

از کتاب مصباح الهدی ص 214 و 215

نوشته : استاد مهدی طیب



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ابن السبیل ( چهارشنبه 91/1/16 :: ساعت 8:29 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

استغفار راه را باز می کند!
از امام زمان چه می خواهی؟
زرنگ باش!
من خودت را می‏ خواهم!
دنیا خیلی کوچک است! اصلا نیست!
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 3
>> بازدید دیروز: 9
>> مجموع بازدیدها: 50760
» درباره من

ادب بندگی

» پیوندهای روزانه

اهل ولاء [18]
[آرشیو(1)]

» آرشیو مطالب
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
.: شهر عشق :.
... یاس ...
مهندسی متالورژِی

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان



» طراح قالب